درباره کتاب:
این بار جادویی، من و داداشم را انداخت توی داستان سیندرلا. ولی از شانس بد، چون سیندرلا پایش شکسته و حسانی ورم کرده، نمی تواند کفش شیشه ای را بپوشد، خب این جوری هم که دیگر شاهزاده متوجه نمی شود سیندرلا رویایش است.
همه اش هم تقصیر ماست!
ما دو تا باید قبل از این که ساعت دوازده بشود، برای کمک به سیندرلا راه حلی پیدا کنیم، وگرنه قصهی سیندرلا هیچ وقت به خوبی و خوشی به آخر نمی رسد!
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.