برشی از کتاب:
در زمان پیغمبر، هم پیغمبر مدعی عبودیت و اطاعت خدا بود، هم آنکسانیکه در جبههٔ مقابل او، با او میجنگیدند، اخلال میکردند، رهبران و آقایان و رهبانان مسیحیت و احبار یهود، اینها هم ادعا میکردند. «وَ قالَتِ الیَهودُ وَ النَّصاریٰ نَحنُ اَبناءُ اللّهِ»، یکذره هم بالاتر از پیغمبر؛ او میگفت من بندهٔ خدا هستم، اینها میگفتند ما فرزندان و پسران خدا هستیم. آنها فکر میکردند که اطاعت خدا دربست در اختیار آنهاست. یا به تعبیر دیگر بگویم، خودشان فکر نمیکنند؛ بعضی از نافرمانان خدا اینجور وانمود میکنند که مطیع خدایند، درست است یا نه؟ عدهای هستند که خودشان وقتی با خود خلوت میکنند، مییابند که چه نامهٔ سیاهی دارند؛ میفهمند که آنچه میگویند سرا پا دروغ است، اما به مردم اینجور وانمود میکنند که بندگان خوب خدا و مطیعان و عابدان پروردگارند. اینها درمقابل مردم حقپرستِ واقعی باید ممتاز بشوند، باید مشخص بشوند. این است که اینجا خدای متعال، در مقام بیان اطاعت و لزوم آن برای مؤمنان، اینجور میگوید: «وَ اَطیعُوا اللّهَ وَ الرَّسولَ» اطاعت کنید خدا را و پیامبر را. اگر نمیگفت پیامبر را، دشمنان پیامبر هم میگفتند ما مطیع خداییم؛ لذا بایستی مشخص بشود که اطاعت خدا یعنی چه. آنکسانیکه خود را بندهٔ خدا میدانند، اما بندهٔ فرمانِ قانون خدا نیستند، عمل به قانون نمیکنند، ملتزم به لوازم این بندگی نیستند، اینها چطور میتوانند بگویند ما بندهٔ خداییم؟ «اَطیعُوا اللّهَ وَ الرَّسولَ» اطاعت کنید خدا را و رسول را، «لَعَلَّکم تُرحَمونَ» شاید مورد رحم پروردگار قرار گیرید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.