ارنست همینگوی، برنده ی جایزه ی ادبی نوبل و پولیتزر، نویسنده ای تجربه گرا بود که چون شخصیت های تاثیرگذار آثارش همواره به استقبال خطر می رفت. زخم ها همینگوی بر تن داستان هایش نیزحک شدند.
آنچه مهم و هنرمندانه است تمامی جزئیاتی است که نویسنده با بیان آن ها کلمه به کلمه، سطر به سطر و صفحه و به صفحه دست خواننده را می گیرد و پابه پا پیش می برد تا سرانجام از ماهیگیری ساده، انسانی والا و توانا می سازد.
جدال دیرپای انسان و طبیعت این بار در هیئتی شکوهمند در این داستان ترسیم شده است. جدالی که پیروز محتوم آن انسان است؛ موجودی برخاسته از طبیعت و فراتر از طبیعت.
قسمتی از داستان:
فکر کرد: (کاش همه ی این ها یک خواب بود و هیچ وقت این ماهی را نگرفته بودم و الان توی بسترم بودم و داشتم روزنامه می خواندم.)
با خود گفت: (ولی انسان برای شکست آفرده نشده.)
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.