از متن کتاب فرشته ای به نام مادر:
والنتین گفت: «همه، حتا من! من یک نقاشی میکشم و به او هدیه میکنم». برقی در چشمان تاسیس درخشید و با خوشحالی گفت: «خوب ما هم باید هدیهای به مادر بدهیم». گروشا گفت: «چه میخواهی به او بدهی؟ اصلا میتوانی چیزی درست کنی؟» تائیس گفت: «خود تو چه؟» گروشا به فکر فرو رفت. زیر لب با خودش گفت: «برایش جوراب میبافم، اما، این کار خیلی طول میکشد. اگر هم سر بگیرم. فکر نمیکنم تا پاشنه بیشتر برسد. آه از دست این مادر! نمیشد زودتر به من میگفت؟» ناگهان تائیس فریاد زد: «من میدانم چه کار باید بکنم. همین حالا تمام قابلمهها، بشقابها، کاردها، چنگالها و حتی ظرفهایی را که حالا کثیف شده است، میشویم و برق میاندازم»
کتاب فرشته ای به نام مادر به نویسندگی حسین رحمت نژاد از انتشارات عارف کامل چاپ شده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.