درباره ی کتاب:
داستان این رمان زندگی جولین سورل را دنبال میکند. او دانشجوی علوم مذهبی است و ناپلئون را تحسین میکند. اتفاقاتی در زندگی جولین میافتد و او را به این باور میرساند که راز موفقیت در مکارتر، جاهطلبتر و فرصتطلبتر بودن از سایرین است. او سعی میکند از این روش استفاده کند و خود را به طبقهی اجتماعی بالاتری ببرد..
معرفی نویسنده:
نویسندهی فرانسویتبار قرن نوزدهم است که از پیشوایان مکتب رئالیسم بود. او مادرش را در هفتسالگی از دست داد و پدرش او را بهتنهایی بزرگ کرد. امیل زولا باور داشت که توانایی استاندال همسطح یک روانشناس است. نیچه، فیلسوف آلمانی، از استاندال با عنوان «آخرین روانشناس بزرگ فرانسه» یاد میکرد. استاندال در سالهای آخر عمرش به بیماری سختی مبتلا شد. او در این دوران معروفترین آثار خود را نوشت.
شهرت او بر یک قطعه ی «رساله ای درباره عشق» و بر دو رمان او متکی است. از این دو رمان، شاید خواندن «صومعه پارم» مطبوع تر باشد و دو قهرمان دارد که جذابند. وصف «نبرد واترلو» که در این کتاب آمده، به حق مشهور شده است. ولی «سرخ و سیاه» گیراتر، بدیعتر و مهمتر و پرمعناتر است. به همین جهت است که امیل زولا، استاندال را پدر «مکتب ناتورالیسم» نامیده و بورژو اندره ژید ادعا کرده اند که او مبتکر رمان روانشناسی است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.