این کتاب، داستان قابل توجه تلاش یک جراح مغز و اعصاب برای کشف رمز و راز ارتباط بین مغز و قلب را بیان می کند. داستان زندگی دکتر جیمز دوتی از کودکی، وقتی که با یک مهربانی، مسیر زندگی اش تغییر کرد تا بزرگسالی، وقتی که مرکزی برای مطالعه شفقت در دانشگاه استنفورد تاسیس نمود، نشان میدهد که چگونه هر یک از ما میتوانیم باعث ایجاد تفاوت شویم. مطمئنا بسیاری از خوانندگان، تحت تاثیر این داستان الهامبخش قرار خواهد گرفت و قلب های خود را باز خواهند کرد تا ببینند چه کاری می توانند برای دیگران انجام دهند.
برشی از متن کتاب:
من به آرامی رشته های قهوه ای روشن موهایش را جدا می کنم. امیدوارم بیمار جوان بتواند هر یک از این اولین ها را تجربه کند. در ذهن می توان مو را ببینم که با شکاف بزرگی که باید جای دندان های جلویی ش باشد، لبخند میزند. را میبینم که یک کوله پشتی، تقریباً به بزرگی خودش، از یک شانه اش آویزان کرده و به مهدکودک می رود. من او را در حال اولین دوچرخه سواری اش می بینم، اولین هیجان آزادی، در حالی که باد به موهایش می خورد و با بیقراری رکاب میزند. به کوتاه کردن موهای او ادامه میدهم و به فرزندانم فکر میکنم. تصاویر و صحنههای همه اولین های او آنقدر در ذهنم واضح اند که نمیتوانم نتیجه دیگری را تصور کنم. نمی خواهم آینده ای از ویزیت های بیمارستانی و درمانهای سرطان و جراحی های اضافی برایش ببینم.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.