برشی از کتاب:
در قطار که نشسته بودم فکر میکردم «حالا میروم میان مردم. میدانم که از زندگی آدمها هیچ نمیدانم، ولی زندگی تازهای برایم شروع شده است.» تصمیم گرفتهام که کارم را با درستی و جدیت دنبال کنم. شاید حشرونشر با مردم برایم سختهکننده و مشکل باشد. قبل از همه چیز تصمیم دارم که با همه مودب و صادق باشم و لابد کسی از من بیش از این انتظاری نخواهد داشت. شاید اینجا هم خیال کنند طفلی بیش نیستم. خوب، بگذار خیال کنند، مگر همه، نمیدانم چرا، خیال نمیکنند ابلهام؟ در حقیقت هم زمانی بهقدری مریض بودم که به خلها بیشباهت نبودم. ولی وقتی خودم میفهمم که مردم خیال میکنند بیشعورم چطور میشود گفت که بیشعورم؟
خلاصه کتاب:
شاهکاری دیگر از داستایفسکی؛ قهرمان اصلی داستان پرنس لییو نیکلایویچ میشکین آخرین بازمانده از یک خاندان اصیل و کهن است. پرنس در کودکی پدر خود را از دست میدهد و فرد بسیار گوشهگیری میشود که از حملات صرع رنج میبرد. این حملات مکرر صرع او را به صورت نیمچه ابلهی درآورده است. یکی از دوستان ثروتمند پدرش تصمیم میگیرد پرنس را برای معالجه به سوییس نزد روانپزشکی بفرستد…
معرفی نویسنده:
از معدود نویسندگان تاریخ ادبیات جهان بهشمار میآید که آثارش در رشتههای روانشناسی، جامعهشناسی، فلسفه و شاخههای علوم انسانی بحثها و منازعات قابلتوجهی ایجاد کرده است. متخصصان و پژوهشگران اعصاب و روان، به داستایفسکی توجه خاصی نشان دادهاند نوشتههای داستایفسکی کمک بسیاری به فهم و شناخت حملههای صرعی کرده است. «جنایت و مکافات» یکی از سه شاهکار او در کنار ابله و برادران کارامازوف، پس از انتشار، همواره در دپارتمانهای روانشناسی جهان بهعنوان اثری که بهزیبایی به توصیف حالتهای روحی جنایتکار (آشفتگیها، تبها و هذیانهای راسکلنیکف) در قبل و پس از جنایت پرداخته، موردتوجه بوده است. زیگموند فروید، پدر علم روانکاوی رمان «برادران کارامازوف» را به دلیل دربرداشتن تحلیلهای روانکاوی بسیار تحسین کرده است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.