دلبر ما واقعا دلبر است!
از وقتی که آینهی جادویی خاطرات برادرم جونا را پاک کرده، او باورش نمی شود که ما چند بار به داستانهای مختلف سفر کرده ایم. برای همین وقتی آینه ما را می بلعد و با خودش به سرزمین قصهها می برد، نفس راحتی می کشم. این بار ما به داستان دیو و دلبر می رویم.
هورا!یا شاید هم نه هورا! چون وقتی جونا یک گل رز از باغ دیو می چیند، داستان را خراب می کند. دیو که حسابی عصبانی شده، جونا را به جای دلبر گروگان می گیرد. ولی اگر دیو، دلبر را نبیند و بهش علاقهمند نشود، طلسمش هیچ وقت باطل نخواهد شد و جونا تا ابد توی قصر زندانی می ماند. حالا من باید این کارها را بکنم:
. دلبر را پیدا کنم.
. با یک جادوگر دیوانه به اسم ژاک سر و کله بزنم.
. کاری کنم که دیو و دلبر با هم عروسی کنند.
اگر به موقع نجنبم، بد جوری به دردسر می افتیم…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.