گویا از روی نوشته می خواندم: «یا خبر مسلم می رسد و بازمی گردد، یا می آید. اگر آمد یا تسلیم می شود، یا سر باز می زند. اگر سر باز زد یا تن به جنگ می دهد، یا کناره می گیرد. اما اگر جنگی شد…» لکنت کلام مرا گرفت: «از اینجا به بعد را نمی دانم.»
دستور آمده قائله پایان گیرد. حال باید دید عقل چه راه نشان می دهد. حاجب نگران که مبادا اسرار بیشتری فاش شود، خود را میان انداخت و رو به ابن زیاد گفت: «قرار بعدی امیر فرا رسیده. اجازه مرخصی دهید.» ابن زیاد با تحکّم جوابش را داد: «از امروز مواجب این جوان را برقرار کن. هر ماه هزار درهم.»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.