بخشی از کتاب:
مارک یک آدم لاغراندام اهل آلمان است که عینک به چشم میزند و دوست دارد کارهای موتزارت را گوش بدهد. کدام یک محتملتر است؟ این که مارک الف) یک رانندهی کامیون باشد یا ب) استاد ادبیات در فرانکفورت باشد. بیشتر افراد روی ب شرط میبندند که اشتباه است. در آلمان تعداد رانندههای کامیون دههزار برابر تعداد استادان ادبیات است. به همین خاطر بسیار محتملتر است مارک رانندهی کامیون باشد. پس چه اتفاقی افتاد؟ آن توضیحات با جزئیات ما را فریب داد که حقایق آماری را نادیده بگیریم. دانشمندان به خطا غفلت از نرخ پایه میگویند، یعنی نادیدهگرفتن سطوح توزیعی اساسی، یکی از متداولترین خطاها در استدلال. تقریباً تمام روزنامهنگاران، اقتصاددانان و سیاستمداران دائماً اسیر این خطا میشوند.
و اما مثال دوم؛ یک مرد جوان را با چاقو میزنند و او بهشدت مصدوم میشود. کدامیک از اینها محتملتر است؟ این که الف) ضارب یک مهاجر روسی باشد که به طور غیرقانونی چاقوی مبارزه وارد میکند ب) ضارب یک آمریکایی از طبقه متوسط باشد. حالا دیگر روال را میدانی؛ گزینه ب بسیار محتملتر است چرا که تعداد آمریکاییهای طبقه متوسط میلیونها برابر روسهای واردکنندهی چاقو است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.