آدم ها مثل مدادند.هر کدام با زندگی شان، داستانی می نویسند، آن قدر که تمام شوند. آدم ها می روند. داستان ها می مانند.یکی شادف یکی غمگین، یکی ساده،یکی رنگی، یکی تلخ، یکی شیرین. ماهم داستانی داریم. اول اینکه مداد سفید نباشیم که با همه زیبای ای که دارد، توی جعبه مداد رنگی، تنها و بی استفاده است و فقط می تواند توی سیاهی بنویسد نه سفیدی. یا هر چه بنویسد و بکشد، پنهان است.
حالا، این ماییم و دنیایی از داستان های جورواجوری که این داستان ها را بخوانیم و بهترین آن ها را، بنویسیم. منظورم رونویسی نیست، نه! آنها را بخوانیم ، خوب و بد و زشتش را ببینیم و داستان خودمان را بنویسیم. نمی دانم چه رنگی یا چه طعمی…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.